مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» چگونه برنامه ریزی کنیم؟

آدم­‌ها دو دسته‌­اند…

به قول یکی از دوستان جیمی که همیشه آدم­ها را به دو دسته تقسیم می­کند، آدم­ها در برخورد با روزهای بعد از امتحانات­شان دو دسته می­شوند؛

آدم­های دسته اول: امتحانات را که بدهیم می­شود انتخابات. انتخابات را که رد کنیم ماه رمضان می­آید . توی چله تموز و روزه گرفتن هم عالمی دارد مگر آدم می‌­شود برای روزهایش برنامه بریزد! برنامه ندارد که! کل روز را یا می­خوابی یا رو به قبله­ای یا رو به تلویزیون. بعد از رمضان هم که حتما مسافرت و بعد از سفر هم که وقتی نمی­ماند برای برنامه‌ریزی و کارهای دیگر!!

آدم­های دسته دوم: امتحانات را که بدهیم می­شود انتخابات. خب بشود انتخابات! چه دخلی به ما دارد؟! نه این­که بی دخل باشد اما رای­مان را می­دهیم و می­چسبیم به کارهایمان دیگر.

دسته اولی­ها که می­توانند هر وقت هر کاری دل­شان خواست بکنند!اما دسته دومی­ها مطمئنا خودشان را تحت نظارت دارند.

خودمو مدیریت کنم یا زمانمو؟!!

به دور و برتان یک نگاهی بیندازید، چند نفر آدم می­شناسید که واقعا مدیریت دارند روی زمان‌شان و روی خودشان؟!! چندتا؟ یکی؟ دوتا؟ سه تا؟ یا هیچی… . وقتی حرف از مدیریت زمان و برنامه­‌ریزی می‌­شود، باید به عرض­تان برسانیم که منظورمان تغییر در خودمان است، نه تغییر در زمان. حکما زمان را که نمی‌­شود تغییر داد؛ زمان طبق قرارداد جهانی خودش ثابت است و ثانیه به ثانیه در حال گذر کردن و رفتن است، اما ما که طبق قرارداد جهانی ثابت نیستیم! پس می­توانیم تغییر کنیم و از زمان به بهترین نحو استفاده کنیم. اگر از یک زاویه دیگر به مدیریت زمان نگاه کنیم متوجه می­شویم که مدیریت زمان یعنی کنار گذاشتن تنبلی و بی حوصلگی­ها، عادات، رفتارهای روزمره­ای که زمان را هدر می­دهد و…

آیا وقت واقعاً طلاست؟

والا این­جوری که ما داریم روزها را می­‌گذرانیم، وقت­مان ارزشش کمتر از پر کاهی نباشد، گویا بیشتر نیست. البته بلانسبت بعضی از آدم­ها که وقت­شان بیشتر از طلای ۲۴عیار هم می‌­ارزد!! «ما» که می­گوییم یعنی عموم مردم؛ خودمان هم جزوی از عموم مردم! که به کسی برنخورد. خانمی که شما باشی، مگر هر گرم طلا حدود ۱۳۰ هزار تومان نیست؟! خب وقتی می­گویند وقت طلاست یعنی هر ثانیه برابر هر گرم! وای که اگر این­‌جوری فکر کنیم حاضر نیستیم حتی یک ثانیه از وقت­‌مان که در واقع همان عمر گرانمایه‌­مان است را تلف کنیم و برای هر گرمش برنامه‌­ای دست و پا می‌­کنیم. آن هم برای روزهای بعد امتحانات که همین جوری آدم هی دور خودش می­‌چرخد و کاسه چه کنم چه کنم دستش می­‌گیرد.

 

 

از زمان چگونه استفاده کنم؟

  • گام اول: فکر کنید قرار است آخر تابستان بمی‌رید، البته دور از جان‌­تان! حالا ببینید اگر تا آخر تابستان چه کارهایی را انجام نداده باشید ناکام از دنیا می­‌روید و می‌­شوید جوان ناکام؟! حالا نوبت آن است که یک برگه سفید بردارید و همان کارها را یادداشت کنید.
  • گام دوم: زندگی­‌تان را به این ابعاد تقسیم کنید: فردی، خانوادگی، آموزشی، مالی، اجتماعی، تفریحی، معنوی! اگر ابعاد دیگری را هم دوست دارید اضافه کنید و فهرست کارهای قبل موت­تان را در این ابعاد تقسیم‌بندی کنید.
  • گام سوم: حالا واقع‌بین باشید و با توجه به شرایط‌­تان و موقعیت زندگی­‌تان ببینید که به کدام کارتان می‌­توانید برسید. توی هر بعد فقط همان یک کار یا شاید هم چند کار را نگه دارید و بقیه را که فعلا خارج از توان‌­تان است خط بزنید.
  • گام چهارم: کارهایتان را اولویت‌بندی کنید و زمان رسیدن به هر کدام را تخمین بزنید.
  • گام پنجم: راه رسیدن به هر کدام و کارهای کوچک و بزرگ انجام آن کار را بنویسید و زمان دقیق انجام آن­ها را یادداشت کنید.
  • گام ششم: یک جدول زمان – کار تهیه کنید. از همین الان تا۳۱ شهریور روزهای باقی مانده عمرتان است. لیست کارهای­تان را هم که در آوردید. جدول­تان باید بر اساس ساعت و روز باشد. توی خانه­‌های جدول هم که کارهای­تان را می­نویسید.
  • گام هفتم: با این جدول از تابستان‌­تان ناکام نمی‌­روید!

بیشتر اتلاف وقت کجاست؟

شده تا حالا یک‌­هویی به خودتان بیایید و بببینید ای داد و بیداد شب شد و هزار کار نکرده یا مانده دارید و فردا صبح باید فلان کار و بهمان کار را انجام بدهید؟! بعد با خودتان می‌­گویید چه شد که این‌­قدر وقتم گرفته شد و به هیچ کارم نرسیدم؟! بله، قاتلان صحبت‌‌مان از حرفه­ای­ترین قاتلین است که عمرمان را الکی الکی هدر می­دهند و وقت‌مان را می­‌گیرند.

برای این­که بفهمید این قاتلین چه چیزهایی هستند فقط کافی است بگویید چه چیزهایی در طول روز وقت شما را بیشتر از همه می­‌گیرد؟! صحبت کردن با تلفن؟ اینترنت؟ تلویزیون؟ نشخوارگری فکری و فکرهای بیهوده کردن؟ و یا هزار و یک چیز دیگر که شاید حتی از انجام دادن­شان لذت ببریم. هر کدام که در طول روز بیشتر وقت­تان را گرفت بدانید قاتل زمان و عمر شماست، به همین راحتی!

گذراندن اوقات فراغت

خواندن کتاب­‌هایی که نیاز به فکر و تحلیل زیادی ندارد: مثل رمان­هایی که همیشه خواندنش آرزویتان است. یا خواندن یک کتاب نسبتا سنگین به لحاظ محتوایی! یا حتی نشریات و مجلات مورد علاقه‌تان‌که وقت خواندن‌­شان را نداشتید. برداشتن سیر مطالعاتی دوستانه همراه با چند تا دوست هم خالی از لطف نیست!

نگاه کردن فیلم و نقد فیلم‌هایی که اسکار گرفته‌اند از خارجی‌‌ها و از ایرانی‌­ها، فیلم‌‌هایی که در جشنواره فیلم فجر جزو بهترین‌­ها هستند.

می­‌توانید به دنبال کسب مهارتی باشید. مثلا اگر همیشه به عکاسی علاقه­‌مند بودید و نرفتید دنبالش تابستان فرصت مناسبی است. البته برای کسب مهارت به دو نکته توجه کنید: یکی این­که در راستای علاقه‌تان باشد. دوم این­که اگر دنبال شغل یا رشته تحصیلی خاصی هستید بهتر است مهارت­‌های لازم برای آن رشته یا شغل را کسب کنید. خلاصه آن­­که آینده‌نگر باشید یا به­ عبارتی با یک تیر دو نشان را بزنید.

یک لیست از اسامی رفقای قدیمی‌­تان که خیلی وقت است از آن­ها خبر ندارید تهیه کنید و یکی یکی با آن­ها تماس بگیرید و حال و احوالی ‌بپرسید یا قرار ملاقات بگذارید. باور کنید حال‌‌تان را خیلی جا می­ آورد.

دوره‌های دوستانه چند نفره برای خودتان بگذارید. البته موضوع دوره برای خودتان مشخص کنید.هر دفعه درباره یک موضوع صحبت کنید. هم تبادل نظر کردید، هم یکدیگر را بهتر می‌­شناسید و هم ذهن­‌تان باز می­‌شود و رشد می­‌کنید.

برنامه ورزشی بریزید. مثلا هر هفته با خانواده کوه­پیمایی بروید.

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده