مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» چگونه ترس از نا امید کردن دیگران را از بین ببریم؟

 

مراقبت و نگران بودن برای دیگران امری کاملا عادی است، اما هنگامی که ما به خودمان اجازه می دهیم که ترس از نا امید کردن دیگران ما را از انجام کارها باز دارد، به سادگی جلوی پیشرفت خود را گرفته و از چنین شرایطی افسرده و نا امید خواهیم شد. البته نقطه ی متعادل چنین وضعیتی یعنی همان مراقب بودن و اهمیت دادن به دیگران از دیدگاه اجتماعی، به عنوان احساس مثبتی در نظر گرفته می شود که نشان دهنده ی مسئولیت پذیری شماست، به این معنی که شما خود را در برابر رفتارتان مسئول می دانید، اما ترس از ناامید کردن دیگران می تواند احساس قدرتمند منفی و مخربی باشد که می تواند شادی را از شما دور کرده و غم را جایگزین آن کند.

به نقل از lifehack؛ این مقاله 6 مرحله ی درمانی را برایتان شرح می دهد که با استفاده از آنها می توانید ترس از نا امید کردن دیگران را کنار بگذارید و به خودتان بیشتر اهمیت دهید.

  1. پذیرفتن اینکه شما هرگز در چشم دیگران به اندازه کافی خوب نخواهید بود

این جمله ممکن است به نظرتان اندکی سختگیرانه و نا معقول بیاید، اما حقیقت همین است و باید به یاد داشته باشید که اگر هدفتان این است که همه ی دور و اطرافیانتان شما را قبول داشته باشند، پس شک نکنید که به سرعت شکست خواهید خورد.

حتی اگر دقیقا همان کاری را که آنها می گویند انجام دهید و همان کاری را که به نظر آنها درست است بر عهده بگیرید، افراد دارای دیدگاه ها و نظرات مختلفی در مورد چگونگی انجام کارها هستند و لذا ممکن است کار شما را قبول نداشته باشند. بنابراین به یاد داشته باشید که این ایده که می توانید همه را متقاعد. و راضی نگاه دارید متاسفانه یک ایده ی گمراه کننده است، و قطعا غیر ممکن می باشد. پس بهتر است وقت خود را صرف چنین چیزی نکنید.

غریبه ها، خانواده و دوستان، همه و همه اندیشیده ها و ایده های خاص خودشان را در مورد آنچه که اشتباه است یا آنچه که درست است دارند. ایده آنها ممکن است تا حدودی به نظرات شما نزدیک یا خیلی دور از آن باشد، در هر صورت مهم نیست، زیرا قرار نیست که ایده های افراد به طور کامل با یکدیگر همخوانی داشته باشذ و این بدان معنی است که شما کار اشتباهی را انجام می دهید و یا کسی را نا امید خواهید کرد.

 

 

مارک منسون تفاوت های ما را به عنوان انسان و اشرف مخلوقات به شرح زیر توضیح می دهد:

پرسش این نیست که آیا ما خودمان را از طریق نظرات دیگران ارزیابی می کنیم یا نه. در واقع، سوال این است که ما خودمان را تا چه حدی و چگونه ارزیابی می کنیم.

بنابراین، خلاصه این نظریه به شرح زیر می باشد:

ما به عنوان انسان هایی مستقل و متفاوت، همه چیز را از موفقیت گرفته تا شادی و خوشبختی (فرقی نمی کند که اشتباه باشد یا درست) به صورت کاملا متفاوتی اندازه گیری می کنیم.

ما با توجه به معیارهای مختلفی که برای اندازه گیری همه چیز داریم به مقادیر و ارزش های متفاوتی دست پیدا خواهیم کرد. پس فقط باید به ارزیابی ها و اندازه گیری های خود دقت داشته باشیم. قطعا همه ی ما ایده ی رسیدن به کمال را دوست داریم، اما چندی نمی گذرد که متوجه می شویم چنین ایده ای هیچ جایی در زندگی ما انسان ها ندارد و هرگز نمی توانیم همه ی افراد دور و برمان را از خود راضی نگاه داریم، پس با درک این موضوع می توانید ترس های خود را کنار گذاشته و به رشد و موفقیت خودتان فکر کنید.

  1. خود را از منطقه راحتی تان بیرون بکشید

راحت بودن همیشه خوب و آسان است، اما در مسیر رشد نمی توان آسوده و راحت بود. ما نمی توانیم به جلو حرکت کنیم و مدام بایستیم یا عقب نشینی کنیم چرا که این دقیقا همان چیزی است که شما در منطقه راحتی خود انجام می دهید و همان چیزی است که شما را از پیشرفت باز می دارد. شما در لحظه ی حال فریز شده اید و به همین نقطه ای که آن را خوب بلدید و با آن آشنا هستید چسبیده اید.

گاهی اوقات تنها راه تسخیر ترس این است که خود را در موقعیت های ناراحت کننده قرار دهید، البته این امر می تواند بسیار ترسناک و ناگوار باشد اما بالاخره یک روز باید این منطقه راحتی را ترک کنید.

کار خود را با چیزهای کوچک شروع کنید. این کار می تواند کاری باشد که شما به دلیل ترس از نا امید کردن دیگرانکاملا آن را کنار گذاشته اید، زیرا کل ایده و سناریوی پشت آن باعث ناراحتی تان می شد. این کار می تواند هر چیزی باشد. چه گفتن رازی به شریک زندگی تان و یا چیزهایی که در ذهن خود دارید (اما از واکنش او و یا نا امید کردنش می ترسید و یا می ترسید که اجازه انجامش را به شما ندهد) باشد یا رفتن به کلاس تناسب اندامی که احساس می کنید به اندازه ی کافی برای رفتن به آن آمادگی ندارید و یا مناسبتان نیست.

همه ما زندگی خود را با برداشتن گام های کودکانه شروع کردیم. زمانی که شما خودتان را در معرض فشار زیادی قرار می دهید تا یک کار کوچک را انجام دهید، قطعا این امر برایتان عواقب منفی و مثبت زیادی را به همراه خواهد داشت و در عین حال باعث می شود که احساس قدرت بیشتری داشته باشید ، زیرا در نه مورد از ده مورد، کارهایی که از آنها هراس داریم هرگز به اندازه ی آن چیزی که در ذهنمان تصور می کنیم، ترسناک یا ناراحت کننده نیستند.

پس از انکه دریافتید از پای در آوردن ترستان چقدر خوب و دلنشین است و این ترس ها چه بزرگ یا کوچک باید از بین بروند، به طور خودکار، مدام می خواهید بیشتر و بیشتر خودتان را به چالش بکشید.

  1. رفتار خود را تجزیه و تحلیل کنید

گاهی اوقات ما باید یک گام به عقب برداریم و به خودمان نگاه کنیم. چرا واکنش شما به این صورت است؟ این ترس از کجا نشات می گیرد؟ آیا در مورد کارهایی که انجام می دهید مضطرب هستید و چرا؟ این کار به داشتن نگاه عمیق تری کمک می کند.

اگر می خواهید چشم انداز حرفه ای تری نسبت به همه چیز داشته باشید، پیگیری درمان می تواند یک گزینه عالی باشد، یا می توانید باز هم به عقب برگشته و گذشته ی خودتان را مورد تحلیل قرار داده و سبک و سنگین کنید.

ترس از نا امید کردن دیگران امری بسیار طبیعی است، اما این بدان معنا نیست که ما نباید علت آن را در خودمان یا در خاطرات کودکی، تروما و یا روابط گذشته مان جست و جو نماییم. در واقع واکنش ما در قبال دیگران بیشتر به خودمان باز می گردد تا آنها یک نمونه از علت رفتار ما در قبال دیگران می تواند از طریق نظریه دلبستگی توضیح داده شود.

پیش فرض اساسی این نظریه این است که ما از میزان صمیمیت و تعهدی که در روابطمان به یکدیگر داریم چندان راضی نیستیم. بنابراین، هر یک از ما سبک های دلبستگی نسبتا نا معقولانه ای را برمی گزینیم. این نوع رفتار، تا حد زیادی به رشد ما بستگی دارد. اما می تواند تحت تاثیر روابط ما در بزرگسالی، عدم مراجعه به یک روانشناس یا آسیب روانی ای که قبلا تجربه نموده ایم نیز قرار داشته باشد.

در حالی که تئوری دلبستگی بیشتر در مورد روابط عاشقانه صدق می کند و به این موضوع باز می گردد که ما چگونه به صمیمیت و تعهد واکنش نشان می دهیم، هنوز هم برای درک علت ترس ما از نا امید کردن دیگران و هراسمان از پس زده شدن مفید می باشد.

  1. مرزهای خود را تنظیم کنید

مهم است که مرزهایی را برای زندگی خود تنظیم کنیم و این امر، به ویژه در خصوص مرزهای احساسی دارای اهمیت بیشتری است. اجازه ندهید که مردم کاری کنند که احساس ضعف و یا پشیمانی کنید.

اگر شما در حال خواندن این مطلب هستید، احتمالا جزو آن دسته از افرادی هستید که خشنودی مردمی که در اطرافتان زندگی می کنند از خشنودی خودتان برایتان بیشتر اهمیت دارد. قطعا این چیز بدی نیست. شما می خواهید مردم را خوشحال کنید و از کمک به دیگران لذت می برید، اما اگر همیشه این کار را به صورت یک طرفه انجام می دهید، پس با افرادی در ارتباط هستید که از حسن نیت شما سو استفاده می کنند.

بنابراین مجددا به روابط مختلف خود با دوستان و خانوادهتان نگاهی بیندازید و مرزهای مناسبی را برای به دست گرفتن کنترل زندگیتان ایجاد کرده و از طریق آنها مرزهای کامل تری را طراحی نمایید.

  1. واکنش های افراد را به خودتان نسبت ندهید

دلیل اینکه کسی به عملکرد شما واکنش نشان می دهد یا به نوعی نسبت به شما جبهه می گیرد، ممکن است در اغلب موارد حتی به شما مربوط نباشد. شما ممکن است از گفتن نه به کسی هراس داشته باشید، زیرا از واکنشی که ممکن است از خود بروز دهد می ترسید، اما چگونه می توانید بفهمید که واکنشی که آنها از خود بروز می دهند به دلیل پاسخ منفی شماست یا به مسائل دیگر مربوط می شود.

بگذارید یک مثال برایتان بزنم. فرض کنید که یک نفر شما را به یک مهمانی شام دعوت می کند و شما از گفتن «نه» به او می ترسید، زیرا نمی خواهید او را از خود نا امید کنید. چگونه می توانید به این موضوع پی ببرید؟ شاید با خودتان می گویید که من این شخص را می شناسم و بنابراین اگر به او نه بگویم قطعا با دیدن واکنش منفی ام از من نا امید خواهد شد و لذا ممکن است واکنش تندی از خود نشان دهد، اما شاید هیچ کدام از این اتفاقات نیفتد و مایوس شدن یا واکنش او هیچ ربطی به پاسخ منفی شما نداشته باشد.

این فرد ممکن است از جهان اطراف خودش و یا مسائل دیگری عصبانی و ناراحت باشد و یا به این دلیل که هیچ کدام از برنامه هایش با هم همخوانی ندارند و هرگز نمی تواند برنامه هایش را به گونه ای تنظیم کند که همه بتوانند در آنها شرکت کنند چنین واکنشی را از خود نشان دهد (اما این بدان معنا نیست که او در مورد شما فکر منفی و ناخوشایندی دارد و یا از شما بدش آمده است). یا از جهت دیگر این فرد ممکن است به این دلیل ناراحت شده باشد، که نمی خواهد پس از اینکه شما به او گفتید نمی خواهید در جشنش شرکت کنید از خوشحالی بالا و پایین بپرد و خود را شادمان نشان دهد.

  1. ارزش های خود را ارزیابی کنید

اگر می خواهید از شر ترس از نا امید کردن دیگران خلاص شوید، باید بدانید که دقیقا چه کسی هستید و چه ویژگی هایی دارید. ارزش هایی که برایتان مهم هستند چه چیزهایی هستند؟ چه می خواهید و برای داشتن چه چیزی پا فشاری می کنید؟ آیا می خواهید بر اساس آنچه که برایتان ارزش دارد زندگی کنید یا نه، و اگر شرایط بر وفق مرادتان نباشد چه کارهایی را می توانید برای تغییر شرایط انجام دهید؟ ارزش های کانونی خود را به طور کامل و دقیق مورد بررسی قرار دهید.

باید بدانید که این کار زمان زیادی طول می کشد و در واقع یک فرآیند بی پایان است، زیرا ما (امیدوارم) همیشه به سمت جلو حرکت کرده و در زندگیمان پیشرفت کنیم. ما در طول زمان تغییر می کنیم؛ رشد می کنیم و ذهن ما هم به همین صورت رشد خواهد کرد. اما اگر وقت خاصی را به شناسایی ارزش های خودمان اختصاص ندهیم، آنچه را که برایمان مهم است ارزش گذاری نکنیم و از آنچه که برای خودمان می خواهیم هیچگونه اطلاعی نداشته باشیم، پس از آن مدام به فشاری که از سوی دیگران به ما وارد می شود فکر می کنیم و به راحتی به برده ی بی چون و چرای آنها تبدیل شده و مطابق نظر بقیه زندگی خواهیم کرد.

اگر می خواهید ارزش های خودتان را بهتر بشناسید، باید برای خودتان وقت بگذارید.

 

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده